کد مطلب:94714 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:115

نامه 058-درباره جنگ صفین












[صفحه 729]

در نامه زیر سرگذشت خود را با مردم شام در جنگ صفین بیان میفرماید در ابتدا، چنین شد كه ما و شامیان بهم برخورد نمودیم. حال آنكه به ظاهر خدا و رسولمان یكی، و دعوتمان و روش تبلیغمان در شریعت اسلام یكی بود. هیچیك از ما دو گروه، از دیگری نمی خواست كه ایمان به پروردگار و رسولش را زیادتر كند. از این رو، كارمان نیز یكسان بود. جز اینكه اختلافمان بر موضوع خون عثمان بود، كه دست و دامان ما از آن آلودگی پاك است. پس گفتیم: امروز بیائید تا با خاموش كردن و فرونشاندن آتش فتنه و كینه، و ایجاد آسایش و آرامش برای مردم، چاره ای بیندیشیم و تا راه و چاره ای هست، فكری كنیم. تا هم كارها نظم و انضباط یابد و هم بتوانیم حق را در جای خودش، راست و پایدار و استوار نگهداریم. آنها این سخن را پذیرا نشدند، و از راه سركشی گفتند، ما اینكار را با ستیز و دشمنی چاره خواهیم كرد!. از اینرو، راه عناد و عصیان در پیش گرفتند، تا اینكه آتش جنگ همه جا را فراگرفت، و كارها سخت و دشوار شد و عفریت جنگ، چنگ زهرآگین خویش را در گلوی ما و آنان فرو برد، و هر دو گروه را به دندان خود درید. چون چنین شد، آنگاه پذیرای چیزی شدند كه ما آن را پیش از جنگ به آنا

ن میگفتیم. از این رو، دعوت و خواهش آنان را پذیرفتیم و در اجابت آن شتافتیم، تا اینكه حقانیت و حجت ما، بر آنان آشكار گردید و دیگر هیچ عذری و بهانه ای بر ایشان باقی نماند. اینك، هر كس بر آن پیمان پایدار است، خداوندش او را از هلاكت و فلاكت رهائی بخشیده، و هر كه بر گمراهی و ستیزه خوئی اش باقی مانده، به حال نخستینش بازگشته، و بر دلش حجاب نفاق و عناد گسترده شده، و بلا و نگونبختی و عقاب زشت معصیت و نافرمانی، بر بالای سرش در پرواز است


صفحه 729.